اختلاف نظرها دربارة فلسفه و مسیحیّت و اینکه آیا واقعاً بتوان به معنای اصیل کلمه ،از یک فلسفة محض مسیحی صحبت به میان آورد
پیرامون وجه تسمیه ی «صوفی» و اینکه این کلمه از چه چیزی مشتق شده است و علت نامیدن این گروه به ایـن نام چیست، نظـرات مخـتلفی بیان شده است که در اینجا به پاره ای از این نظریات اشاره می کنیم: 1- گروهی بر این عقیده اند که تصوف منسوب است به اهل «صُفّه» که اینان گروهی از فقرای بدون مال و ثروت و خانواده ب
مقدمه توحید عرفان به معنی وحدت وجود موجود است ،که براساس آن تنهایک حقیقت وجود واقعی دارد و پدیده های دگر همه مظاهر و تعنیات آن حقیقت اند و با این حساب باید همه چیز خدا ، و خدا همه چیز بوده باشد . عارف کسی است که حق را درهمه چیز می بیند بلکه آن را عین همه چیز می داند و نیز عارف معتقد است جهان و هرچ
اصل فطرت الهی، فطرت اخلاقی و سایر زمینه ها و قابلیت های ذاتی و فطری بشربه عنوان عامل مشترک در کنار سایر عوامل ذکر شده سازنده شخصیت فرد هستند. نکته قابل توجه آن است که امور فطری به یک اندازه در اف
توحید عرفان به معنی وحدت وجود موجود است ،که براساس آن تنهایک حقیقت وجود واقعی دارد و پدیده های دگر همه مظاهر و تعنیات آن حقیقت اند و با این حساب باید همه چیز خدا ، و خدا همه چیز بوده باشد . عارف کسی است که حق را درهمه چیز